عقیده تان را حفظ کنید ...

عقیده را

در قلبت نگاه دار

دزد بسیار است

همین دیروز

میدیدم

عقیده ای را

بی مهابا

دزدیدند

 

(یاسمین)

تقویم

تقوبم

گذر عمر

فریاد می زند

و چه زود ورق میخورد

دفتر زندگی

درد ما

درد ما مال نیست

دارا و ندار نیست

درد ما نادان بی عقل است

حرف های بی ربط است

درد ما جوان بد اندیش

درد ما خواب های پر از غفلت

درد ما کوه سر راه نیست

دریای طوفان زده بی تاب نیست

درد ما خار است

توشته ی بی مقدار است

همراه کج اخلاق است

درد ما اتحاد بی ریشه

درد ما زنده مانی بی انکار است

 

( یاسمین)

 

 

خورشید

امید را

باید

خانه به خانه

چرخاند

و صدا زد

حق را

و به مردم گفت

خورشید را

زنده بدارید

(یاسمین)

بزرگداشت فردوسی

بــه آمــوختن چون فــروتن شـــوي                            سخن هــاي دانندگــان بشنوي

مگوي آن سخن، كاندر آن سود نيست                       كز آن آتشت بهره جز دود نيست

http://fa.touristfa.com/wp-content/uploads/2011/02/Toos_Ferdowsi_Mausoleum-28.jpg

   روز بزرگداشت فردوسی گرامی باد

باران

و هنگامی که ابر های سیاه

به گریه می افتند

و قطره های باران

چو طفل های یتیمی

بر پنجره ها می کوبند

می اندیشم

به یتیمی قطره

به فریاد ناودان

به ستیز ابر ها می اندیشم

من به غربت ها

فریاد ها

به درد ها می اندیشم

و چه سخت است قطره

که از خانه بیرون می شود

و چه دردناک است

شیون ناودان

و چه دردی است برای آسمان

و چه سخت است هنوز

قطره یتیم مانده است

قطره در غربت زمین

در میان خاک ها

مدفون مانده است

بزرگداشت مولوی (مولانا )

درود بی پایان به همه ی دوستان عزیزم

امروز داشتم سررسید رو ورق میزدم که متوجه شدم امروز روز بزرگداشت مولوی ، شاعر پر آوازه ی ایرانی است و با خودم گفتم تبریک این روز و نوشتن مطلبی کوتاه خالی از لطف نیست ...

پس در یک جمله :

بزرگداشت مولوی (مولانا ) شاعر پرآوازه ی ایرانی را به تمام هموطنان عزیزم تبریک میگم

  اندر دل بی وفا غم و ماتم باد      آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

  دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد      جز غم که هزار آفرین بر غم باد

"مولانا"

صدای آشنا

شاید صدای او

صدای آفتاب باشد

شاید صدای او

صدای ماهتاب باشد

شاید صدای او 

صدای اقاقی

شاید صدای او

صدای دریا باشد

شاید صدای او

در پرده ی شب بی انتها

باز نغمه خوانی کند

و شاید دوباره آن نگاه زیبایش

ما را راهنمایی کند

شاید نگاه باد

باز هم به سوی ماست

شاید این عطر خوش

عطر عشقی بی صداست

باز هم چشمان من

دم به دم در جستجوست

چه صدایی! چه صدایی!

شاید این صدای اوست



آوای بهار ...

شب شد و باز ماهتاب

می فشاند زلف نقره در باد

و من در حیاط خانه

به دور از هر تکاپو

به ستارگان می نگرم

و صدای جیرجیرک ها

که می شکافد

سکوت میان گل ها را

چه هوایی!!!

نسیم شبانگاهی

دست نوازش می کشد بر رخ من

و می نواز ساز آرامش

چه شبی !!!

آرامش در

تک تک سلول هایم

به تکاپو مشغول

و می شود موهایم

به دست نسیم شانه

در میان حوض

ماهی قرمز من

به شنا مشغول

چه هنر زیباییست

که بتوان

به میان آبها

به آزادی رسید

و چه خوشبخت است ماهی

که در حوض کوچک

در یا را می بیند

گل شب بو امشب

سر ذوق آمده است

و گل سرخ باغچه

چه زیبا شده است

شاخه ، برگ ، درخت

می نوازند

آواز دل انگیز بهار

و چه خوش است

که طبیعت

نوروز را فریاد زند

ای نوروز دل انگیز بهاری

ما همه منتظرانیم ...

گریزپا

زندگی

ترکیبی از پستی ها و بلندی ها

آنان که می گریزند

زندگیشان پوچ

عمرشان بر فناست

عمر پوچ می گذرد

و در تمام لحظه ها

در گریزند

ای گریزپا

کمی تامل کن

فرار زرنگی نیست...